lustred

lustred adjective. ['lʌstǝd] Also *lustered.

lustre :
جلا، تابش، صیقل پرداخت، زرق وبرق، درخشندگی، درخشش، لوستر، درخشیدن، جلوه داشتن، برق زدن، مهندسی: چلچراغ، روانشناسی: جلا
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
lustred adjective. ['lʌstǝd] Also *lustered. L16.
[from LUSTRE noun1, verb: see -ED2, -ED1.]
Esp. of cloth or pottery: having a lustre.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.