دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی mantled )

mantled

mantled adjective. ['mant(ǝ)ld]

جبه (زمین شناسی)، توری چراغ، پرده، پوست، شنل زنانه، بالاپوش، ردا، پوشش، کلاه توری، زیست شناسی: پوسته، نجوم: بالاپوش، نظامی: روکش

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» mantled
» mantling
» mantoux test
» mantra
» mantrap

English Dictionary

mantled adjective. ['mant(ǝ)ld] LME.
[from MANTLE noun, verb: see -ED², -ED¹.]
1. Wearing a mantle; covered (as) with a mantle. LME.

2. Heraldry. Having the outside of mantling of a specified tincture. L16.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲