دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی misgoverned )

misgoverned

misgoverned adjective. [mɪs'gʌv(ǝ)nd]

بد اداره کردن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» misgoverned
» misgovernment
» misguide
» misguided
» misguidedly

English Dictionary

misgoverned adjective. [mɪs'gʌv(ǝ)nd] LME.
[from MISGOVERN + -ED¹.]
1. Characterized by misconduct; immoral. LME-E17.

2. Unruly; misdirected. L16-M17.

3. Badly ruled; mismanaged. M19.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲