دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی monogenic )

monogenic

تلفظ آنلاین

monogenic adjective. [mɒnǝ(ʊ)'dʒɛnɪk]

دارای یک ریشه واصل، دارای ریشه واصل مشترک، بوجود آمده از یک پدر ومادر

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» monogenic
» monogenism
» monoglot
» monogram
» monogrammatic

Advanced Persian Dictionary

پزشکی: تک ژنی

[TahlilGaran] Persian Dictionary ▲

English Dictionary

monogenic adjective. [mɒnǝ(ʊ)'dʒɛnɪk] M19.
[from MONO- + -GENIC or (sense 2) GENIC adjective.]
1. Geology. = MONOGENOUS 3. rare. M19.

2. Biology & Medicine. Involving or controlled by a single gene. M20.

■ monogenically adverb L20.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲