muddied

muddied adjective. ['mʌdɪd]

muddy :
گل آلود
پر از گل، تیره، گلی کردن، ورزش: خیس و گل آلود
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
muddied adjective. ['mʌdɪd] E17.
[from MUDDY verb + -ED1.]
Covered with mud; made muddy; (of water) turbid.
R. Kipling The flannelled fools at the wicket or the muddied oafs at the goals.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.