دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی mussitation )

mussitation

mussitation noun. [mʌsɪ'teɪʃ(ǝ)n] Now rare.

من من، غرغر، لند لند، سخن زیر لب

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» mussitation
» mussolini
» mussolini, benito
» mussorgsky
» mussorgsky, modest

English Dictionary

mussitation noun. [mʌsɪ'teɪʃ(ǝ)n] Now rare. M17.
[Late Latin mussitatio(n-), formed as MUSSITATE: see -ATION.]
Muttering, murmuring; Medicine movement of the lips without vocal sound.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲