دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی nerval )

nerval

nerval adjective. ['nǝ:v(ǝ)l] Now rare or obsolete.

nerve :

عصب؛ شهامت

پی، رشته عصبی، وتر، طاقت، قدرت، قوت قلب دادن، نیرو بخشیدن، روانشناسی: پی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» nerval
» nervate
» nervation
» nerve
» nerve agent

English Dictionary

nerval adjective. ['nǝ:v(ǝ)l] Now rare or obsolete. M17.
[French, or Latin nervalis, formed as NERVE noun: see -AL¹.]
Of, pertaining to, or affecting the nerves; neural.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲