دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی niddle noddle )

niddle noddle

niddle-noddle adjective & verb. ['nɪd(ǝ)lnɒd(ǝ)l]

جنبنده، جنبان، لرزان، سر جنباندن، جنباندن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» niddle noddle
» nide
» nidget
» nidicolous
» nidificate

English Dictionary

niddle-noddle adjective & verb. ['nɪd(ǝ)lnɒd(ǝ)l] M18.
[Redupl. of NOD verb: see -LE³. Cf. NIDDY-NODDY, NID-NOD.]
A. adjective. Having a nodding head; nodding, unsteady. M18.
b. verb intrans. & trans. Nod (the head), esp. continuously; nod unsteadily to and fro. M19.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲