دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی nonproductive )

nonproductive

تلفظ آنلاین

/'nɔnprə'dʌktıv/

بی حاصل، نافر آور، غیر مولد، غیر تولیدی، بازرگانی: غیر مولد، حقوقی: مسلوب المنفعه

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» nonproductive
» nonproductive labor
» nonprofit
» nonprofit enterprises
» nonprofit firm

English Dictionary

nonproductive ^[1]
nonproductive ^[2]

non·pro·duc·tive (nŏn

prə-d

tĭv)
adj.
► Not yielding or producing:
nonproductive land.
► Not engaged in the direct production of goods:
nonproductive personnel.
n.
A person who produces no useful work.

[TahlilGaran] American Dictionary ▲

nonproductive
nonpro·ductive·ly adv.

[TahlilGaran] American Dictionary ▲