دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی obligor )

obligor

تلفظ آنلاین

obligor noun. ['ɒblɪgɔ:]

بدهکار، متعهد، مقروض، حقوقی: ضامن، نظامی: مشمول وظیفه

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» obligor
» oblimin rotation
» oblique
» oblique angle
» oblique bond

English Dictionary

obligor noun. ['ɒblɪgɔ:] M16.
[from OBLIGE + -OR.]
Law. A person who is bound to another by contract or who gives a bond to another. Correl. to obligee.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲