دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی opposal )

opposal

مخالف بودن

در افتادن، ضدیت کردن، مخالفت کردن، مصاف دادن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» opposal
» oppose
» oppose a nomination
» oppose a regime
» opposed

English Dictionary

opposal ^[1]
opposal ^[2]

opposal noun.LME.
[from OPPOSE + -AL¹.]
I.
1. The putting of hard or searching questions; examination, interrogation; a searching question. Cf. APPOSAL. LME-E17.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲

opposal
II.

2. = OPPOSITION 4, 4b. Only in M17.

3. = OPPOSITION 1, 2. L17-M19.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲