دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی ordnance )

ordnance

تلفظ آنلاین

ord‧nance /ˈɔːdnəns $ ˈɔːr-/ noun [uncountable]

رسته اردنانس، اردنانس، مربوط به اسلحه و مهمات، (نظامی). توپ، توپخانه، مهمات، ساز وبرگ، نظامی: ذخایر

توپ، توپخانه، مهمات، ساز جنگ

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» ordnance
» ordnance data
» ordnance laboratory
» ordnance plan
» ordnance plant

English Dictionary

ord‧nance /ˈɔːdnəns $ ˈɔːr-/ noun [uncountable]
[Date: 1300-1400; Language: Old French; Origin: ordenance; ⇒ ordinance]

1. large guns with wheels Synonym : artillery

2. weapons, explosives, and vehicles used in fighting

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲