دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی outcoming )

outcoming

outcoming noun. ['aʊtkʌmɪŋ]

outcome :

پیامد، نتیجه

عاقبت، برآمد، پی آمد، حاصل، نتیجه، حقوقی: نتیجه، روانشناسی: پی آمد، بازرگانی: سرانجام

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» outcoming
» outcrier
» outcrop
» outcrop of rock
» outcross

English Dictionary

outcoming noun. ['aʊtkʌmɪŋ] ME.
[from OUT- + COMING noun.]
1. A coming out or forth; a place of issue or emergence. ME-M16.

2. An event; a result, a product. ME.
b. Emanation. M19.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲