دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی overhanded )

overhanded

overhanded adjective. [ǝʊvǝ'handɪd]

دست ببالا، از پایین ببالا، بازی با دست به طرف بالا، روی هم، برعکس، یکطرفه، ترکی دوزی، ورزش: آبشار

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» overhanded
» overhang
» overhanging
» overhasty
» overhaul

English Dictionary

overhanded adjective. [ǝʊvǝ'handɪd] M18.
[Partly from OVER- + (as) HANDED, partly from OVERHAND adverb + -ED¹.]
1. Supplied with too many workers; overstaffed. M18.

2. = OVERHAND adjective 1. M19.

3. = OVERHAND adjective 2. L19.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲