palmed

palmed adjective. [pɑ:md]

palm :
کف دست؛ درخت نخل
کف دست انسان، کف پای پستانداران، کف هرچیزی، پهنه، وجب، با کف دست لمس کردن، درخت خرما، نشان ارشدیت و برتری، برگ خرما، نخل خرما، شاخه یا برگ نخل، فیروزی، برتری، تفوق، نشانه پیروزی، کامیابی، کش رفتن، رشوه دادن، نظامی: علامت افسر ارشدی
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
palmed adjective. [pɑ:md] LME.
[from PALM noun2 + -ED2.]
1. (Esp. of an antler) palmate; (of a deer) having palmate antlers (freq. with specifying word). LME-M18.
M. Drayton The proud palmed deer Forsake the closer woods.

2. gen. Having a palm or palms (of a specified kind). M19.
R. S. Surtees The smart dogskin wash-leather palmed glove.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.