دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی piscatorial )

piscatorial

تلفظ آنلاین

FORMAL

pis‧ca‧to‧ri‧al /ˌpɪskəˈtɔːriəl◂/ adjective

(piscatory) وابسته به ماهیگیری، وابسته به صیدماهی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» piscatorial
» piscatory
» piscean
» pisces
» pisciculture

English Dictionary

pis‧ca‧to‧ri‧al /ˌpɪskəˈtɔːriəl◂/ adjective formal
[Date: 1800-1900; Language: Latin; Origin: piscatorius, from piscis 'fish']
relating to fishing or people who go fishing

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲