دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی planation )

planation

تلفظ آنلاین

planation noun. [plǝ'neɪʃ(ǝ)n]

احداث دشت، مسطح شدن زمین در اثر فرسایش

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» planation
» planch
» planche
» plancher
» planchet

English Dictionary

planation noun. [plǝ'neɪʃ(ǝ)n] L19.
[from PLANE noun¹ + -ATION.]
Physical Geography. The levelling of a landscape by erosion.

■ planate verb trans. make level by erosion (orig. & chiefly as

■ planated ppl adjective.) E20.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲