pragmatism

تلفظ آنلاین

pragmatism /ˈpræɡmətɪzəm/ noun [uncountable]

فلسفه اصالت عمل، فلسفه عملی، تعصب دراثبات عقیده خود، جنبه عملی، قطعیت، بدیهی بودن، مصلحت گرایی، حقوقی: مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز آمریکایی که در مقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت می کند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی " تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " آن چه در عمل مفید افتد حقیقت است"، روانشناسی: عمل گرایی
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
pragmatism /ˈpræɡmətɪzəm/ noun [uncountable]
a way of dealing with problems in a sensible practical way instead of following a set of ideas:
a politician known for his pragmatism
—pragmatist noun [countable]

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.