press :فشار دادن (دکمه، سوئیچ و ...)
فشار دادن، له کردن، عصاره گرفتن، فشار آوردن، تاکتیک دفاعی فشرده، قاب راکت تنیس، فشار روی دفاع، عامل موثر (در نظریه موری)، ماشین چاپ، مطبوعات، جراید، وارد آوردن، فشردن، زور دادن، ازدحام کردن، دستگاه پرس، چاپ، ماشین فشار، مهندسی: منگنه، کامپیوتر: فشار دادن، عمران: دستگاه فشار، حقوقی: مطبوعات، روانشناسی: عامل موثر، ورزش: بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر