presser

تلفظ آنلاین

/'presə/

press :
فشار دادن (دکمه، سوئیچ و ...)
فشار دادن، له کردن، عصاره گرفتن، فشار آوردن، تاکتیک دفاعی فشرده، قاب راکت تنیس، فشار روی دفاع، عامل موثر (در نظریه موری)، ماشین چاپ، مطبوعات، جراید، وارد آوردن، فشردن، زور دادن، ازدحام کردن، دستگاه پرس، چاپ، ماشین فشار، مهندسی: منگنه، کامپیوتر: فشار دادن، عمران: دستگاه فشار، حقوقی: مطبوعات، روانشناسی: عامل موثر، ورزش: بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
press·er (prěsər)
n.
One who presses clothes.
Any of various devices that apply pressure to a product in manufacturing or canning.

[TahlilGaran] American Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.