دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی probatory )

probatory

probatory adjective. ['prǝʊbǝt(ǝ)ri] Now rare.

(probative) آزمایشی، اکتشافی، دال بر اثبات، مشروط

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» probatory
» probe
» prober
» probing
» probing technique

English Dictionary

probatory adjective. ['prǝʊbǝt(ǝ)ri] Now rare. L16.
[medieval Latin probatorius, formed as PROBATIVE: see -ORY².]
= PROBATIVE.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲