دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی provine )

provine

provine verb trans. [prǝ'vʌɪn]

لایه، چینه، رگ، شاخه خوابانده، شرط بند، نهال، مرغ تخم کن، موسس، ورقه

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» provine
» proving
» proving a will
» proving ground
» provisio

English Dictionary

provine verb trans. [prǝ'vʌɪn] LME.
[Old French provaignier, -veign- (mod. proviner), from provain (mod. provin) from Latin propagin-, propago young shoot, layer: cf. PROPAGATE.]
Propagate (a vine etc.) by layering.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲