دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی pulvinated )

pulvinated

pulvinated adjective. ['pʌlvɪneɪtɪd]

برآمده، کوژ، نازبالشی، محدب

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» pulvinated
» pulvinated frieze
» pulvinus
» puma
» pumice

English Dictionary

pulvinated adjective. ['pʌlvɪneɪtɪd] L17.
[formed as PULVINATE + -ED¹.]
Swelling, bulging; spec. (a) Architecture (of a frieze) having a convex face; (b) Botany having a pulvinus.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲