quietation

quiet :
ساکت
خموش، آرامش، سکون، رفاه، ساکن، خاموش، بی صدا، آرام کردن، تسکین دادن، ساکت کردن، مهندسی: آرام کردن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
quietation noun.E16-E18.
[medieval Latin quietatio(n-), from late Latin quietat- pa. ppl stem of quietare QUIET verb: see -ATION.]
The action or an act of quieting someone or something; the state of being quieted or quiet.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.