rates

تلفظ آنلاین

rates /reɪts/

rate :
نرخ
سنجیدن، قرار، اندازه، نسبت، پایه، تندی، مشمول مالیات کردن، سرعت کار، میزان مهارت، شدت تغییرات، نواخت، آهنگ حرکت، سرعت حرکت، درجه، روش، طرز، منوال، میزان، سرعت، ارزیابی کردن، نرخ بستن، بها گذاشتن، برآورد کردن، شمردن، مهندسی: سرعت عوارض، عمران: نرخ، معماری: میزان، حقوقی: نرخ، ارزیابی کردن، شیمی: آهنگ، روانشناسی: درجه بندی کردن، زیست شناسی: میزان، بازرگانی: نرخ، درصد، ورزش: میزان، علوم هوایی: میزان، نظامی: نسبت
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
rates /reɪts/
plural noun
a local tax paid in Australia, and in Britain in the past, by the owners of houses and other buildings

rate /reɪt/
verb [T] UK
In Britain in the past, a building was rated to decide how much local tax the owner should pay.

[TahlilGaran] Advanced Learner's Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.