recessed

تلفظ آنلاین

recessed /rɪˈsest $ ˈriːsest, rɪˈsest/ adjective

recess :
زنگ تفریح، طاقچه دار کردن، تورفتگی در دیوار، پس نشستگی (جای طاقچه در دیوار)، عقب نشینی، پس زنی، پس رفت کردن، بازگشت، دوره فترت، تعطیل موقتی، گوشه، کنار، پستی، تورفتگی، موقتا تعطیل کردن، طاقچه ساختن، مرخصی گرفتن، تنفس کردن، مهندسی: گودی، معماری: پس نشستگی
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
recessed /rɪˈsest $ ˈriːsest, rɪˈsest/ adjective
fitted into a part of a wall that is further back than the rest of the wall:
a recessed bookshelf

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.