recurring ●●●●○

ESL CEFR | B1

/rı'kə:rıŋ/

متناوب، تکرار شونده
دوباره ظاهرشونده، دوری، برگردنده، نظامی: عود کننده
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
صنایع: مالی: تکراریکامپیوتر: تکرار

[TahlilGaran] Persian Dictionary

recurring
[adjective]
Synonyms: intermittent, alternate, isochronal, isochronous, periodic, periodical, recurrent

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.