rehabilitation ●●●○○

تلفظ آنلاین

Oxford CEFR | C1

/ri:hə'bılı'teıʃən/

بازپروری
اصلاح، اعاده اعتبار تاجر ورشکسته، بازتوانی، اردوگاه استراحت، تسلی دادن، تجدید قوا کردن، نوتوانی، نوسازی، توانبخشی، تجدید اسکان، احیای شهرت یا اعتبار، حقوقی: اعاده حیثیت مجرم، اعاده اعتبار، روانشناسی: توان بخشی، ورزش: توانبخشی، نظامی: توان بخشی
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
See main entry: rehabilitate

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English

rehabilitation
noun
ADJ. economic, physical, psychiatric, social
REHABILITATION + NOUN centre, unit a drug rehabilitation centre
services | plan, period, process, programme, scheme

[TahlilGaran] Collocations Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.