بازپروری
اصلاح، اعاده اعتبار تاجر ورشکسته، بازتوانی، اردوگاه استراحت، تسلی دادن، تجدید قوا کردن، نوتوانی، نوسازی، توانبخشی، تجدید اسکان، احیای شهرت یا اعتبار، حقوقی: اعاده حیثیت مجرم، اعاده اعتبار، روانشناسی: توان بخشی، ورزش: توانبخشی، نظامی: توان بخشی