rifting

rifting verbal noun. ['rɪftɪŋ]

rift :
شکاف، ترک مویی، خراش، بریدگی، شکاف دهنده، دریدگی، چاک دادن، شکافتن، بریدن، برش دادن، عمران: شکافهای ایجاد شده در سنگ، معماری: پارگی
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
rifting verbal noun. ['rɪftɪŋ] L19.
[from RIFT noun1 or verb1 + -ING1.]
1. The presence of rifts or cleavage planes in rock; the action of splitting rock, esp. mica, into thick slabs or sheets. L19.

2. Geology. The formation of rifts dividing the earth's crust into distinct blocks or plates. E20.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.