دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی rootle )

rootle

تلفظ آنلاین

root‧le /ˈruːtl/ (also rootle around/about) verb [intransitive]

پوز بزمین زدن، زمین راباپوزکندن، برگرداندن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» rootle
» rootle about
» rootle around
» rootless
» rootlessness

English Dictionary

root‧le /ˈruːtl/ (also rootle around/about) verb [intransitive]
British English informal to search for something by moving many other things around
—rootle noun [singular]

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲