rotor

تلفظ آنلاین

rotor /ˈrəʊtə $ ˈroʊtər/ noun [countable]

رتور، گردونه، چرخ گردان، ملخ هلی کوپتر، روتور، قسمت گردنده ماشین، بردار ثابت، چرخان، مهندسی: دواره، مهندسی: روتور، معماری: چرخان، علوم هوایی: گردنده، نظامی: چکش برق ارمیچر دینام
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
مهندسی: رتور، گردونه، دواره، مهندسی: گردنده، هواپیمایی: چرخ گردان، روتور، چرخان، معماری: ملخ هلی کوپتر، روتور، چکش برق ارمیچر دینام، نظامی: روتور، مهندسی: قسمت گردنده ماشین، بردار ثابت، چرخان

[TahlilGaran] Persian Dictionary

rotor /ˈrəʊtə $ ˈroʊtər/ noun [countable] technical
[Date: 1800-1900; Origin: rotator 'something that rotates' (17-21 centuries), from Latin, from rotare; rotate]

1. a part of a machine that turns around on a central point

2. (also rotor blade) the long flat part that turns around and around on top of a helicopter

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.