sanctioned

تلفظ آنلاین

/'sæŋkʃənd/

sanction :
تحریم
جریمه ضمانت اجرا، تصدیق، مجازات اقتصادی، تصویب کردن، فرمان، فتوای کلیسایی، سوگند، تصویب، جواز، تایید رسمی، دارای مجوز قانونی دانستن، ضمانت اجرایی معین کردن، ضمانت اجرایی قانون، حقوقی: ضمانت اجرا، تجویز کردن، بازرگانی: مجازات کردن، مجازات، ورزش: به رسمیت شناختن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
sanctioned
[adjective]
Synonyms: orthodox, accepted, authoritative, canonical, received, sound
Antonyms: unsanctioned

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.