دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی self service )

self service ●●●○○

تلفظ آنلاین

ESL CEFR | C1

سلف سرویس

با انتخاب آزاد، خود زاوری، خود یاوری، کمک بوسیله خود شخص، (در رستوران) تهیه و انتخاب غذاتوسط خود شخص، نظامی: بدون مسئول توزیع، سلف سرویس

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» self service
» self serving
» self slaughter
» self slayer
» self sow

English Dictionary

self-ˈservice adjective
a self-service restaurant, shop etc is one in which you get things for yourself and then pay for them
—self-service noun [uncountable]

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲