shadowed

/'ʃædəud/

shadow :
سایه
سایه افکندن، رد پای کسی را گرفتن، پنهان کردن، هواپیمای یدک کش، مهندسی: سایه، روانشناسی: سایه، ورزش: بحریف خیالی مشت زدن، چسبیدن به حریف، نظامی: سایه
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
shadowed
[adjective]
Synonyms: shady, shaded, shadow, shadowy, umbrageous, umbrous
Antonyms: unshadowed

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.