دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی shafting )

shafting

تلفظ آنلاین

shafting noun. ['ʃɑ:ftɪŋ]

ساقه ها، میله ها، مواد سازنده ساقه یا میله، یک دست، میله به هم متصل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» shafting
» shag
» shagged
» shagged out
» shagginess

English Dictionary

shafting ^[1]
shafting ^[2]

shafting noun. ['ʃɑ:ftɪŋ] E19.
[from SHAFT noun + -ING¹.]
I.
1. A system of connected shafts for transmitting motion. Also, material from which to cut lengths of shafts. E19.

2. Shafts or ornamental columns collectively. M19.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲

shafting
II.

3. The shafts of a mine collectively. L19.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲