simplest

تلفظ آنلاین

/'sımpləst/

simple :
آسان
بسیط، بی تکلف، ساده دل، خام، نا آزموده، نادان، ساده کردن، روانشناسی: ساده، بازرگانی: ساده
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
simplest
[adjective]
Synonyms: elementary, basal, beginning, elemental, rudimental, rudimentary

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.