sited

تلفظ آنلاین

sited ppl adjective. ['sʌɪtɪd]

site :
محل، مکان بخصوص
موقعیت، زمین ساختمانی، محل احداث بنا، قرار داشتن، موضع، پایه، محل دستگاه تراز، پایگاه، جا، محل، مقر، مکان، زمین زیر ساختمان، مهندسی: محوطه کار، عمران: کارگاه ساختمانی، حقوقی: محل، شیمی: مکان، زیست شناسی: ایستگاه، بازرگانی: مستقر بودن، نظامی: تراز، پادگان
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
sited
[adjective]
Synonyms: situated, located, placed, positioned, set, situate

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

sited ppl adjective. ['sʌɪtɪd] LME.
[from SITE noun + -ED2, or Latin situs placed, situated (in later use also directly from the verb) + see -ED1.]
Of a building, town, etc.: having a certain site or position; situated, located.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.