slagger

slagger verb intrans. ['slagǝ] Now dial.

slag :
سرباره گرفتن، کفه گرفتن، شلاکه گرفتن، سرباره، شلاکه، کفه، تفاله آهنگدازی، تفاله کوره های بلند، کف، چرک، درده، خاکستر، گداز آتشفشانی، فلز نیم سوخته، مزخرف، اشغال، تفاله گرفتن از، مهندسی: خاکستر، معماری: روباره، زیست شناسی: تفاله
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
slagger verb intrans. ['slagǝ] Now dial. E17.
[Origin unkn.]
Walk slowly; loiter, lag.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.