sloped

تلفظ آنلاین

sloped adjective. [slǝʊpt]

slope :
سرازیر شدن؛ سراشیبی، سرازیری
شیب منحنی، دامنه، شیب دار، زمین سراشیب، سرازیری، سربالایی، کجی، انحراف، سراشیب کردن، سرازیر شدن، مهندسی: سرازیری، کامپیوتر: شیب، عمران: شیب، معماری: شیب سربالایی، روانشناسی: شیب، زیست شناسی: شیب، بازرگانی: شیب، ورزش: شیب، علوم هوایی: شیب نمودار، نظامی: شیب
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
sloped
[adjective]
Synonyms: inclined, inclining, leaning, oblique, pitched, pitching, sloping, tilted, tilting, tipped

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

sloped adjective. [slǝʊpt] L17.
[from SLOPE noun1, verb1: see -ED2, -ED1.]
Formed with a slope; cut, raised, or placed in a sloping position; that has been sloped.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.