دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی spicated )

spicated

spicated adjective. [spɪ'keɪtɪd, spʌɪ-] Now rare.

میخ مانند، میخی شکل، خار مانند

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» spicated
» spice
» spice box
» spice girls
» spice up

English Dictionary

spicated adjective. [spɪ'keɪtɪd, spʌɪ-] Now rare. M17.
[formed as SPICATE + -ED². In sense 2 infl. by SPIKE noun¹.]
1. Botany. = SPICATE 1. M17.

2. Chiefly Botany. Spiky, bristly. E18.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲