دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی spinning wheel )

spinning wheel

تلفظ آنلاین

ˈspinning wheel noun [countable]

چرخ طیار، چرخ گرداننده، چرخ نخ ریسی، دوک نخ ریسی، نظامی: چرخ هرزه گرد

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» spinning wheel
» spinny
» spinocerebellar
» spinoff
» spinose

English Dictionary

ˈspinning wheel noun [countable]
a simple machine consisting of a wheel on a frame that people used in their homes in the past for making cotton, wool etc into thread

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲