spiriting

تلفظ آنلاین

spiriting noun. ['spɪrɪtɪŋ]

spirit :
روحیه (معمولا به صورت جمع به کار می رود)
جوهر، حمیت، غرور، جان، روان، رمق، جرات، روح دادن، به سر خلق آوردن، مهندسی: الکل، حقوقی: روح، مشروبات الکلی، روانشناسی: روح، نظامی: روح
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
spiriting noun. ['spɪrɪtɪŋ] M18.
[from SPIRIT noun, verb: see -ING1.]
1. The activity or work of a spirit. M18.

2. a. A solution of spirits used in the manufacture of carpets etc. L19.
b. The application of a spirit as a finishing process in French polishing. M20.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.