دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی spud )

spud

تلفظ آنلاین

spud /spʌd/ noun [countable]

تیشه مخصوص کندن یخ (ماهیگیری)، کج بیل، چاقوی کوتاه، بیلچه مخصوص کندن علف هرزه، (گیاه شناسی). سیب زمینی، بابیل کندن (منهدم کردن)، معماری: پایه، ورزش: تیشه مخصوص کندن یخ

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» spud
» spudder
» spudding
» spume
» spumone

English Dictionary

spud /spʌd/ noun [countable]
[Date: 1800-1900; Origin: spud 'small spade' (17-20 centuries)]
informal a potato

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲