squashing

تلفظ آنلاین

/'skwɔʃıŋ/

squash :
له کردن
کوبیدن و نرم کردن، خفه کردن، شربت نارنج، افشره نارنج، (گیاه شناسی). کدو، کدوی رشتی، کدو مسما، ورزش: پرتاب بدون تحرک زیاد، اسکواش
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
squashing
[noun]
Synonyms: repression, choking, extinguishment, quashing, quenching, smothering, squelching, stifling, strangling, suppression

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.