starved

تلفظ آنلاین

/stɑ:vd/

starve :
گرسنگی کشیدن، از شدت گرسنگی تلف شدن
از گرسنگی مردن، گرسنگی دادن، قحطی زده شدن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
starved
[adjective]
Synonyms: hungry, famished, peckish, ravenous, starving
Antonyms: well-fed
Contrasted words: fed, nourished, overfed
Related Words: underfed, undernourished, weakened, half-famished, half-starved

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.