دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی stopwatch )

stopwatch

تلفظ آنلاین

stop‧watch /ˈstɒpwɒtʃ $ ˈstɑːpwɑːtʃ, -wɒːtʃ/ noun [countable]

کرونومتر، گام شمار، شیمی: کرونومتر

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» stopwatch
» storable
» storage
» storage allocation
» storage area

English Dictionary

stop‧watch /ˈstɒpwɒtʃ $ ˈstɑːpwɑːtʃ, -wɒːtʃ/ noun [countable]
a watch used for measuring the exact time it takes to do something, especially to finish a race

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲