stripping

stripping noun. ['strɪpɪŋ]
stripping noun. ['strɪpɪŋ]

سطح باز شده (در معدن)، روبازه، از جا کندگی، روتراشی، زدودگی (قیر)، قالب برداری، برداشت لایه رو، نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن، مهندسی: برهنه سازی، عمران: ریشه کنی گیاه در سطح زمین، معماری: تراش لایه رو، شیمی: رنگ گیری، بازرگانی: تخلیه، نظامی: بسته بندی کردن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
مهندسی: رنگ گیری، شیمی: تخلیه، تجارت خارجی: سطح باز شده، در معدن :، روبازه، کندگی، از جا کندگی، زدودگی، روتراشی، زدودگی، قیر :، قالب برداری، برداشت لایه رو، تراش لایه رو، معماری: نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن، بسته بندی کردن، نظامی: ریشه کنی گیاه در سطح زمین، عمران: برهنه سازی [الکترونیک]

[TahlilGaran] Persian Dictionary

stripping
[noun]
Synonyms: striptease, strip

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

stripping noun1. ['strɪpɪŋ] ME.
[from STRIP verb1 + -ING1.]
1. The action of STRIP verb1; an instance of this. ME.

2. A thing stripped off or taken off in a thin layer. Usu. in pl. E17.

Comb.:
stripping film photographic film having an emulsion layer which can be separated intact from its support after exposure.

[TahlilGaran] English Dictionary

stripping noun2. ['strɪpɪŋ] L18.
[from STRIP verb3 + -ING1.]
1. In pl. The last milk drawn from a cow. Also called strokings. L18.

2. The action of STRIP verb3. L19.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.