tackled

تلفظ آنلاین

tackled adjective. ['tak(ǝ)ld]

tackle :
(به مشکلات) پرداختن
تکل کردن، درگیری، قرقره قلاب، چنگک، لوازم کار، طناب و قرقره، گلاویز شدن، نگاه داشتن، از عهده برآمدن، دارای اسباب و لوازم کردن، به عهده گرفتن، افسار کردن، مهندسی: قرقره و طناب، معماری: قلاب قرقره جرثقیل، ورزش: وسایل ماهیگیری یا کمان گیری، طنابها و وسایل قایق، وسایل موردنیاز یک ورزش، دور کردن توپ از توپدار، از جا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او، نظامی: وصل کردن به قلاب آویزان کردن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
tackled adjective. ['tak(ǝ)ld] M16.
[from TACKLE noun, verb: see -ED2, -ED1.]
1. Provided or equipped with a tackle or harness. Long rare. M16.

2. Made of tackle or ropes. rare (Shakes.). Only in L16.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.