tackle :(به مشکلات) پرداختن
تکل کردن، درگیری، قرقره قلاب، چنگک، لوازم کار، طناب و قرقره، گلاویز شدن، نگاه داشتن، از عهده برآمدن، دارای اسباب و لوازم کردن، به عهده گرفتن، افسار کردن، مهندسی: قرقره و طناب، معماری: قلاب قرقره جرثقیل، ورزش: وسایل ماهیگیری یا کمان گیری، طنابها و وسایل قایق، وسایل موردنیاز یک ورزش، دور کردن توپ از توپدار، از جا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او، نظامی: وصل کردن به قلاب آویزان کردن