tanked

تلفظ آنلاین

/tæŋkt/

tank :
تانک
تانکر حمل سوخت، تانکر، حوض مخزن، باک ماشین، حوض، در تانک جای دادن، در مخزن جای دادن، باخت عمدی، مهندسی: مخزن، مهندسی: لامپ مخزنی، عمران: مخزن، شیمی: مخزن، ورزش: استخر، علوم هوایی: مخزن، نظامی: ماشین سوخت
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
tanked
[adjective]
Synonyms: intoxicated, boozy, canned, disguised, drunk, inebriated, lushed, muddled, pixilated, plastered

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

tanked (tăngkt)
adj. Slang
Intoxicated; drunk.

[TahlilGaran] American Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.