terminated

تلفظ آنلاین

/'tə:mə'neıtəd/

terminate :
پایان دادن
تمام شدن، به پایان رساندن، خاتمه دادن، منتهی، منقضی کردن، فسخ کردن، محدود کردن، خاتمه یافتن، پایان دادن، پایان یافتن، حقوقی: منقضی شدن، نظامی: تمام کردن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
terminated
[adjective]
Synonyms: complete, completed, concluded, done, down, ended, finished, through

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.