دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی theatral )

theatral

theatral adjective. ['Ɵɪǝtr(ǝ)l] Now rare.

theatre :

تئاتر

تماشاخانه، بازیگر خانه، تالار سخنرانی، صحنه عملیات، نظامی: صحنه، معماری: تماشاخانه

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» theatral
» theatre
» theatre critic
» theatre director
» theatre district

Synonyms & Related Words

theatral
[adjective]
Synonyms: dramatic, dramaturgic, histrionic, theatric, theatrical, thespian

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

theatral adjective. ['Ɵɪǝtr(ǝ)l] Now rare. L16.
[Latin theatralis, from theatrum: see THEATRE, -AL¹.]
Theatrical; dramatic.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲